چاپخانه از آن دست فضاهایی است که وقتی به یک شهر راه پیدا کرده، با خودش کتاب و فرهنگ را به همراه آورده است. شوربختانه از نخستین چاپخانههای مشهد در دوره قاجار نمیتوان حرف زیادی به میان آورد و در میان جستوجوها فقط میتوان نشانههایی از مطبعه سنگی آستانقدسرضوی یافت. این فضا نخستین چاپخانه مشهد است که در جای ضرابخانه آستانه مینشیند و پنجاه سال برای شهر کتاب چاپ میکند. به مناسبت فرا رسیدن روز صنعت چاپ بهسراغ این بخش از تاریخ مشهد رفتهایم و برایتان از مطبعه آستانقدسرضوی گفتهایم.
واژه چاپ سنگی یا همان لیتوگرافی از دو لغت یونانی به معنای نوشتن و سنگ گرفته شده است که «زنفلدر» حدود سال ۱۲۱۵ قمری آن را در دفتر اختراعات لندن به ثبت رساند. این چاپ حدود هفت سال بعد در فرانسه و پس از آن در دیگر کشورهای اروپایی آغاز به کار کرد. چاپ سنگی به مرور تکامل یافت و در همان سالها به اختراع ماشین چاپ منجر شد.
آنطور که «شهلا بابازاده» در مقدمه کتاب «تاریخ چاپ در ایران» نوشته است، برخی مورخان قدمت استفاده از واژه چاپ در زبان فارسی را تا اواخر قرن هفتم هجری، یعنی زمان حکومت مغولان در ایران به عقب میبرند. فارسیزبانان در آن دوره به پول کاغذی «چهاپ» یا «چهاپه» میگفتند که این واژه به معنای نقش زدن بر روی پارچه بوده است، اما ایرانیان، ورود چاپخانه به کشورشان را در اواسط قرن ۱۱ (عهد صفویان) تجربه میکنند.
در این دوران، بازرگانان ارمنی ایرانی ساکنِ آمستردام، دستگاههای چاپ را به ایران میآورند و نخستین چاپخانه را در جلفای اصفهان میسازند تا در آن، اوراد و کتابهای مقدسشان را چاپ کنند. رجال و سلاطین صفوی که این صنعت را در دست ارامنه میبینند، تلاش میکنند چاپخانهای به زبان فارسی و عربی ایجاد کنند که به گفته «شاردن»، سیاح فرانسوی، در محاق فراموشی قرار میگیرد و هرگز به سرانجام نمیرسد. علاوهبراین، آنطور که اسناد میگویند در سال۱۷۸۴میلادی یک دستگاه چاپ از بندر بوشهر وارد ایران شده که متأسفانه از سرنوشت آن اطلاعی در دست نیست. طبق اسناد، نخستین چاپخانهای که در ایران اقدام به چاپ کتاب با حروف فارسی و عربی کرده، چاپخانه سربی یا «تیپوگرافی» بوده است که به دستور «عباسمیرزا نایبالسلطنه» در تبریز ساخته میشود.
اولین کتابی هم که در این چاپخانه انتشار یافته «رساله جهادیه میرزاعیسی قائممقام» بوده که در سال۱۲۳۳هجریقمری به چاپ رسیده است. جالب است بدانید که چاپخانه سربی با حروف الفبای فارسی و عربی هفده سال قبل از چاپخانههای سنگی در ایران متداول شده است و بین سالهای ۱۱۹۶ تا ۱۳۰۳هجریشمسی درحال فعالیت بوده است؛ گزارش پیشرو نقبی است بر ورود صنعت چاپ به مشهد و تاریخ چاپخانههای شهر.
الیمپیادا پاولونا شچگلوا در کتاب «تاریخ چاپ سنگی در ایران» نوشته است آگاهی درباره چاپ کتاب در شهرستانهای ایران بسیار کم است، زیرا در مقالههایی که دانشمندان ایرانی دراینباره نوشتهاند، تنها به نام تهران و تبریز اشاره شده و برای دیگر شهرهایی که در آنها چاپخانه سنگی یا حروفی وجود داشته، تنها به ذکر نام اکتفا شده است.
نویسنده این کتاب در ادامه مینویسد: «درباره چاپ سنگی در مشهد آگاهی کمتری نسبتبه چاپ سنگی در اصفهان و شیراز وجود دارد. بااینهمه مشهد از شهرهایی است که از اواسط دوره قاجار، چاپخانه سنگی در آن پاگرفته، اما تا آخر قرن نوزدهم، تنها سه کتاب با چاپ سنگی مشهد شناخته شده است که دیوان حافظ به تاریخ ۱۲۲۹شمسی، رسالهای مذهبی به زبان عربی و بخشی به زبان فارسی و مقاله تلخیصالعروضالوافیه فی علمالقافیه (فارسی و عربی) به تاریخ ۱۲۹۵ را شامل میشود.»
مورخان معتقدند که آغاز سده بیستم میلادی، فعالترین دوره چاپ سنگی در مشهد بوده است. در این دوران «کارخانه آستانقدسرضوی» و «کارخانه مشهدیمحمدرضا» در شهر فعال بوده و دست به چاپسی کتاب که از آن بین، تنها درباره ۹ کتاب آگاهیهایی بهدست آمده است.
درباره چاپ سنگی در مشهد آگاهی کمتری نسبتبه چاپ سنگی در اصفهان و شیراز وجود دارد
طبق طومار عضدالملک، آستانقدسرضوی سنه ۱۲۷۳ یک باب ضرابخانه داشته که در آنجا سکه یکقرانی و دوقرانی ضرب میکرده است. گویا این ضرابخانه که متصل به ضلع شرقی صحن جدید و در پشت آبانبار واقع بوده است، بعدها تبدیل به یک چاپخانه چاپ سنگی میشود.
آنطور که «عبدالحمید مولوی» در کتابش نوشته است، ناصرالدینشاه پس از سفرِ سال ۱۲۹۰ خود به اروپا، به فکر متمرکز نمودن دستگاه ضرب سکه افتاده است، بنابراین در سال «۱۲۹۴ ق» چرخ ضرب سکه و ضرابخانه دولتی را به میرزاامین خان امینالملک میسپارد.
پس از چندی این ضرابخانه تعطیل میشود و سنه «۱۲۸۶ ش» در محل آن، مطبعه (چاپخانه) چاپ سنگی دایر میگردد که امور این چاپخانه را شخصی به نام «سیدمیرزا آقا» برعهده داشته و در آن، کتاب و زیارتنامههای آستانقدس را به چاپ میرسانده است. اولین کتاب چاپشده در این مطبعه، «فوایدالرضویه» یا کتابچه «صدیقالدوله» است. این چاپخانه، تا سال۱۳۰۶ ش، دایر بوده است. گویا بقایای این چاپخانه در سال ۱۳۵۳ که عبدالحمید مولوی درباره آن پژوهش میکرده، دیگر وجود نداشته است که او در کتابش چنین نوشته است: «محل ضرابخانه و مطبعه، وجود خارجی ندارد و جزو دکاکین بازار کلاهدوزان موقوفه آستانقدسرضوی قرار گرفته است.»
حرممطهر در گذشته مرکز همه ماجراهای خوب بود. معمولا هر نخستینی که اتفاق میافتاد، متعلق به آستانقدس بود. نخستین چراغ مشهد در حرم روشن و نخستین لولهکشی شهر در مسجد گوهرشاد اجرا شد. در این شرایط اصلا دور از انتظار نبود که نخستین چاپخانه فعال مشهد هم متعلق به این آستانقدس باشد.
در کتاب چاپخانه سنگی آستانقدس درباره این ماجرا آمده است: «بنا بر شواهد موجود نخستین چاپخانه فعال مشهد در مجاورت حرممطهر شکل گرفت لیکن اطلاع درباره مکانیابی چاپخانه سنگی آستانه محدود است.»، اما بر طبق اسناد موجود در مرکز اسناد آستانقدسرضوی میتوان زمان تعطیلی ضرابخانه مشهد و تغییر کاربری آن محل و تبدیل آن به چاپخانه سنگی را تخمین زد.
با احتمال فراوان در حدود۱۲۹۱قمری ضرابخانه آستانقدسرضوی تعطیل شد. چندسال زمان برد تا ابزار چاپ سنگی فراهم شود و در سال۱۲۹۴قمری (زمانی که مؤتمنالملک تولیت آستانقدسرضوی را برعهده داشت) نخستین کتاب در این چاپخانه انتشار یافت. این شخصیت در تأسیس و فعالیت این چاپخانه تأثیرگذار است و نام او در یادداشت پایانی دومین کتاب منتشر شده در این مکان آمده است. پس از او دیگر فعالان آستانقدسرضوی مانند «میرزا محمد شفیع»، ملقب به «اعتمادالتولیه»، از آن حمایت کردند تا این صنعت پا بگیرد.
اولین کتاب چاپشده در این مطبعه، «فوایدالرضویه» یا کتابچه «صدیقالدوله» است
البته جای تأسف است که با وجود برجای ماندن اسناد بسیاری از دوره قاجار، اطلاعاتی از این چاپخانه باقی نمانده است. جز چند سند اندک، فقط صفحات آغازین کتابهای چاپشده در این چاپخانه میتواند ما را با کار این مطبعه آشنا کند. در یکی از این سندها در حدود سالهای۱۳۰۳ مبلغ یکصدتومان از کتابخانه به چاپخانه پرداخت میشود.
در سند دیگری حدود هشت سال بعد، درباره تعمیرات چاپخانه آمده است: «چون اراضی چاپخانه درب صحن جدید را مشغول به تعمیر شدهاند خوب است امر بفرمایید یک چاه مکان عمومی در آنجا بنا کنند، چون ممر شاهی هم به آنجا نزدیک و مرکز آبادی شهر است.»
در سند دیگری مربوط به چاپخانه از شغلی با عنوان باسمهچی یاد شده است. همچنین ظاهرا در کنار هزینه تعمیر دیوارهای بام حرممطهر، نهرخیابان و باغ، صورتهزینههای ساخت دکانهای چاپخانه و تعمیرات داخل آن در سال۱۳۲۹قمری نیز در سند دیگری جای گرفته است. طبق نوشته روزنامه چمن در این تاریخ گویا صحن نو و محدوده چاپخانه وضعیت مناسبی نداشته و نیازمند تعمیر بوده است. ظاهرا موقوفهای نیز برای چاپخانه سنگی آستانقدس وجود داشته که در سند دیگری در سال۱۳۲۹قمری به آن اشاره شده است. هرچند ماهیت موقوفه، واقف و افرادی که از موقوفه استفاده میکردهاند در هالهای از ابهام قرار دارد.
راهاندازی چاپخانه کار شاخصی در مشهد بود و تعدادی از متولیان آستانه از آن حمایت کردند ولی این مرکز نتوانست در دوران فعالیتش نگرش مثبتی را به خود جلب کند. «میرزاآقاتهرانی» استاد و چاپچی چاپخانه در شکایت از رئیس محاسبات آستان، بیان داشته است که عملهجات او مکان چاپخانه را از مطبعهچی گرفتهاند و وسایلش را بیرون ریختهاند و خسارت به آنجا زدهاند.
طبق آنچه در کتاب چاپخانه سنگی آستانقدس آمده، در دوره قاجار نیازهای چاپی آستانقدسرضوی مانند آگهیها، فرمها، اوراق اداری و چاپی مورداستفاده ادارات به چاپخانههای سربی واگذار میشد. گویا تکنیک چاپ این مطبعه و خروجیهای آن موردتوجه متولیان بخشهای اداری آستانه نبود.
آنچه در اسناد مشهود است، کمکهای مالی موردنیاز برای حیات این چاپخانه در اولویت قرار نداشت و بیشتر درخواستهای مالی چاپخانه با مساعدت همراه نبود. ضمن اینکه افراد ماهری نیز به استخدام این مطبعه در نمیآمدند و طبق گفته نویسنده «بحرالفوائد» در کتابش با وجود دقت مؤلف و مراقبت باسمهچی قلمزنهای بیسواد نمیتوانند بدون دخل و تصرف در متن و آسیب رساندن به خط آن را صحیح و سالم به چاپ برسانند. این نویسنده در ادامه مینگارد: «.. والا چرا در آستانه مقدسه رضوی دارالطباعه مخصوصی (ثابت و فعال) نباشد، حتی اگر این کربلاییمیرزاآقا نبود، بهکلی مشهد دارالطباعه نداشت.»
با آغاز حکمرانی رضاشاه و گسترش و استقبال فزاینده از چاپ سربی، چاپخانههای سنگی روبهافول گذاشت و پایان حیات چاپخانه سنگی آستانقدسرضوی پس از چاپ ۲۸ عنوان کتاب با تیراژ بین پانصد تا هفتصد جلد، رقم خورد. آخرین گزارش موجود از این چاپخانه در مرکز اسناد آستانقدسرضوی، نامه درخواستی از سوی وزارت جنگ، اداره لشکر شرق در تاریخ۱۳۰۵خورشیدی، مبنی بر همکاری این چاپخانه در تهیه مدل تیراندازی است: «نظر به اینکه طبع آن با چاپ سربی غیرممکن و جز آستانقدسرضوی سنگ چاپ در مشهد وجود ندارد، خواهشمند است حکم فرمایید در طبع اقدام سریع نمایند. البته آنچه مخارج داشته باشد بر عهده لشکر است.»
حدود یک هفتهای طول میکشد تا محمدولیخاناسدی، نایبالتولیه، در پاسخ به اداره لشکر شرق بنویسد: «مطبعهای آستانقدسه دایر داشته و بعضی زیارتنامهها و ادعیه و ... گاهی چاپ میشده و آن مطبعه متروک شده. اگر کسی را که عامل و با ربط از این کار باشد آن اداره محترمه دارند، ممکن است اعزام فرمایند...» این پاسخ نشان میدهد که مدتهاست این چاپخانه کارش به تعطیلی کشیده بوده است و طبق گمان کارشناسان باید سال۱۳۰۴خورشیدی را پایان کار چاپخانه سنگی در مشهد اعلام کرد. طبق نقشه ترسیمشده توسط بیژن سعادتی در دوره پهلوی دوم در این زمان در فضای چاپخانه فرشهای حرممطهر نگهداری و سرویسهای بهداشتی در مجاورت آن تأسیس شده است.
* این گزارش شنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۹۹ صفحه تاریخ و هویت روزنامه شهرآرا چاپ شده است.